در قضيه ست نقره و نيم ست نقره مليله تعاريف مختلفي ارائه شده مي باشد كه به مفهوم ريشههاي تاب داده و پيچيده از زر و سيم ميباشد و به علت شباهتي كه كه از لحاظ مواد آفريننده و هم از نظر ظرافت به عمل رفته در آن با مليله دوزي داراست به اين نام داراي شهرت گشته و اين اسم را از مليله دوزي به عاريت گرفته هست . پس شايد بي ربط نباشد كه هنر مليله سازي مهجور باقي مانده و تعداد كمي اين را ميشناسند . مليله تلفيقي از هنر و صبر است كه با به كارگيري از مفتولهاي باريك طلا و نقره به ايجاد اثرها خوشگل و هنرمندانه سبب مي شود . تاريخچه مليله كاري در ايران تاريخچه مليله كاري در ايران از مدت پيش از تاريخ نيز، كاربرد مفتولهاي نازك در توليد زيورآلات اشاعه داشته ميباشد و به كار گيري از آن به مرور زمان ارتقاء پيدا كرده هست . هرچند كه شايد بر روي زيورآلات اول نتوان اسم مليله را گذاشت، اما ميتوان تكنيكهايي كه جمعا ساختار مليله را تشكيل ميدهند را مشاهده كرد . عمر اين هنر گران بها در كشور ايران به روايت بخش اعظم پژوهشگران متعلق به سالهاي 550 تا 330 ق . م ميباشد كه طي سالهاي خاطره شده به باعث ترويج استعمال از ظروف گران ارزش از سوي طبقات ثروتمند، صنعتگران البته فلز كار، به ويژه زرگران و نقره كاران، تمامي دقت خويش را به زيباتر ساختن ظروف معطوف داشتند و به فرآوردههاي مصرفي حالتي زينتي داده اند . در عصر هخامنشيان ، كاربرد مفتولهاي نازك و فرم دهي آنها را بر روي يك فلز ديگر ميتوان مشاهده كرد اما در دوره اشكاني آثار زيبايي بر جامانده كه دوچندان شبيه به مليله مدرن ميباشد و حالت كانال اي به خويش پيدا كرده مي باشد . فرايند تكاملي هنر مليله در هر عصر پيشرفت كرده اما در زمان ساسانيان اثر ها متعددي از مليله ، چشم نشده هست . معلوم نميباشد كه آيا به دليل جراحت پذيري مليله، اثراتي باقي نمانده و يا در آن مقطع مليله دچار سكون شده است، چون كه هنرمندي و آثار زيباي فلزي در عصر ساسانيان بر هيچ كس پوشيده نميباشد . در گنجينههاي بدست آمده از جيحون ، همدان ، شوش و دورااوراپوس هنر مليله كاري به ديده ميخورد كه در آنان نشان از مهارت استادكاران مليله چشم ميشود . پس از زمان ساسانيان، زمان نو در ميهن جمهوري اسلامي ايران آغاز ميشود، آن ورود اسلام به ايران هست . درست آنگاه از زمان ساسانيان يعني در حكومت سلجوقيان، اثر ها دوچندان زيبايي از زيورآلات مليله مشاهده ميگردد كه گواه بر مهارت و تجربه هنرمندان است . وجود اين اثرها اين ظن را قادر مي كند كه در زمان ساسانيان هم مليله وجود داشته و احتمالا صرفا يك زمان بيحركتي را طي كرده ميباشد و يا در مقطع يورش اعراب به ايران به عنوان غنيمت جنگي زمينه به كار گيري قرار گرفته ميباشد . پروفسور آرتور اپهام پوپ در كتاب شاهكارهاي هنر ايران ضمن اشاره به زرگري و نقره كاري در سالهاي پس از ظهور اسلام به اثراتي از مليله متعلق به قرن 12 ميلادي اشاره كرده ميباشد . حتمي به ذكر ميباشد تعداد و اثر ها باقي باقيمانده از آن مقطع زياد قليل است از آنجا كه شي ها مليله از طلا و جواهرات و نقره ساخته ميشوند و ميتوان آنها را ذوب كرده و مجددا مسئله استفاده قرار بخشيد ، به همين جهت هم آن شي ءها به مرور مدت از دربين رفته و هم اينكه نمونههاي متعددي از مليله كاري بازه قبلي باقي نمانده مي باشد . در دوران سلجوقي بيشتر سازندگان اثر ها نفيس فلزي هنرمندان خراساني مستقر در شرق و شمال شرقي كشورايران بودند كه عده اي از آنها به علت جنگهاي خونين و زد و خوردهاي محلي ، ترك وطن كرده در ساير شهرها از پاراگراف زنجان، بروجرد، همدان، تبريز و بويژه شهر موصل اقامت گزيدند . تاريخچه مليله كاري در ايران با اعتنا به آنچه كه اشاره شد احتمال ميرود هنرمندان خراساني هنر فلز كاري از گزاره مليله كاري را در سال پنجم ه . ق در زنجان اشاعه دادند . پس از سلجوقيان و روي فعاليت وارد شدن مغولها و پس از آن تيموريان، به برهان پيكار و ناآرامي در مرزوبوم ايران، اثر ها يه خرده از اين دورهها مشاهده مي گردد . تا زمان صفوي كه بازهم اين هنر رونق يافته و نمونه بارز اين هنر را در درب مكتب چهارباغ اصفهان به وسيله عبداللطيف تبريزي و به امر پاد شاه پاد شاه حسين ميتوان مشاهده كرد . به حيث ميرسد اين اولي باري مي باشد كه مليله در كاربردي به جز زيورآلات و با تراز بزرگ خيس به كار رفته و استادي را به نهايت خود رسانده مي باشد . همينطور فرمان روا عباس جمع متعددي از ارامنه جلفاي آذربايجان را به اصفهان آورده ، منطقه اي به اسم جلفا را بنا گذارده و به توليد مصنوعات فلزي و از پاراگراف كمربندهاي مليله و . . . پرداختند . ميتوان ذكر كرد دوره صفويه اولي باري است كه مليله در اصفهان مشاهده شده ميباشد . با حمله افغانها به كشورايران و روي عمل وارد شدن افشاريان و زنديان ، اين هنر زيبا و دقيق اصالت خود را حفظ كرده و به مرور بر ظرافت و زيبايي آن افزوده گرديده ميباشد و بستر واجب براي وجود اثر ها قشنگ را در بازه قاجار آماده كرده ميباشد . در زمان قاجار اثرها زيبايي از هنرمندان زنجاني چشم ميشود و اثر ها به جاي باقيمانده علاوه بر زيورآلات كاربردي ديگري نظير قلمدان، دوات دان، سيني ، سرقليان و . . . ميباشد . بعضي معتقدند كه از مقطع مبارزه جهاني دوم چند از هنرمندان زنجاني به اصفهان و تهران كوچ كرند و اين هنر را به ديگر نواحي ايران بردند (در تهران عمده به صورت جواهرات و در اصفهان عمده در توليد زيورآلات و ظروف نقره مي باشد . ) اما وجود درب مدرسه چهارباغ حضور مليله را در مدت صفوي در اصفهان نويد داده تا آنكه در مقطع پيكار جهاني دوم اين هنر به طور كامل در اصفهان زمينه استفاده قرار گرفته است . درباره تاريخچه مليله زنجان داده ها دقيقي در دست نمي باشد و آثار باقي باقي مانده مليله مضاعف ناچيز بوده و اكثرا متعلق به دو صده اخير مي باشد . در كتب تاريخي كه اشاراتي در رابطه زنجان داراهستند از دربين صنايع شهر زنجان بيش از هر چيز درمورد فلز كاري آن كلام گفته اند از آنجا كه مليله كاري نيز يك عدد از شاخههاي فلز كاري ميباشد ميتوان مسير جنبش آن را در بطن فلزكاري منطقه كاوش كرد . باتوجه به رونق شهر زنجان در دوره هخامنشيان ، اشكانيان و ساسانيان فلزكاري نيز كه از صنعت توسعه يافته هر يك از اين تمدنهاست ، در اين منطقه وجود داشته هست . سوابق مليله كاري در زنجان از قرن دهم هجري، به آن گاه شفاف و مشخص و معلوم مي باشد به طوريكه (فردريك ريچارد)، مستشرق اروپايي، درسفرنامه خويش مينويسد شهر زنجان كه شهر كوچكي است نقره، و مليله كاري اين شهر پر زرق و برق هست . همينطور ساموئل گرين ويل بنجامين كه در حدود سال (1883 م 1301 ه . ق) به كشور ايران مسافرت كرده ميباشد در زمينه صنعتگري در زنجان داده ها بيشتري ميدهد .
در قضيه ست نقره و نيم ست نقره مليله تعاريف مختلفي ارائه شده مي باشد كه به مفهوم ريشههاي تاب داده و پيچيده از زر و سيم ميباشد و به علت شباهتي كه كه از لحاظ مواد آفريننده و هم از نظر ظرافت به عمل رفته در آن با مليله دوزي داراست به اين نام داراي شهرت گشته و اين اسم را از مليله دوزي به عاريت گرفته هست . پس شايد بي ربط نباشد كه هنر مليله سازي مهجور باقي مانده و تعداد كمي اين را ميشناسند . مليله تلفيقي از هنر و صبر است كه با به كارگيري از مفتولهاي باريك طلا و نقره به ايجاد اثرها خوشگل و هنرمندانه سبب مي شود . تاريخچه مليله كاري در ايران تاريخچه مليله كاري در ايران از مدت پيش از تاريخ نيز، كاربرد مفتولهاي نازك در توليد زيورآلات اشاعه داشته ميباشد و به كار گيري از آن به مرور زمان ارتقاء پيدا كرده هست . هرچند كه شايد بر روي زيورآلات اول نتوان اسم مليله را گذاشت، اما ميتوان تكنيكهايي كه جمعا ساختار مليله را تشكيل ميدهند را مشاهده كرد . عمر اين هنر گران بها در كشور ايران به روايت بخش اعظم پژوهشگران متعلق به سالهاي 550 تا 330 ق . م ميباشد كه طي سالهاي خاطره شده به باعث ترويج استعمال از ظروف گران ارزش از سوي طبقات ثروتمند، صنعتگران البته فلز كار، به ويژه زرگران و نقره كاران، تمامي دقت خويش را به زيباتر ساختن ظروف معطوف داشتند و به فرآوردههاي مصرفي حالتي زينتي داده اند . در عصر هخامنشيان ، كاربرد مفتولهاي نازك و فرم دهي آنها را بر روي يك فلز ديگر ميتوان مشاهده كرد اما در دوره اشكاني آثار زيبايي بر جامانده كه دوچندان شبيه به مليله مدرن ميباشد و حالت كانال اي به خويش پيدا كرده مي باشد . فرايند تكاملي هنر مليله در هر عصر پيشرفت كرده اما در زمان ساسانيان اثر ها متعددي از مليله ، چشم نشده هست . معلوم نميباشد كه آيا به دليل جراحت پذيري مليله، اثراتي باقي نمانده و يا در آن مقطع مليله دچار سكون شده است، چون كه هنرمندي و آثار زيباي فلزي در عصر ساسانيان بر هيچ كس پوشيده نميباشد . در گنجينههاي بدست آمده از جيحون ، همدان ، شوش و دورااوراپوس هنر مليله كاري به ديده ميخورد كه در آنان نشان از مهارت استادكاران مليله چشم ميشود . پس از زمان ساسانيان، زمان نو در ميهن جمهوري اسلامي ايران آغاز ميشود، آن ورود اسلام به ايران هست . درست آنگاه از زمان ساسانيان يعني در حكومت سلجوقيان، اثر ها دوچندان زيبايي از زيورآلات مليله مشاهده ميگردد كه گواه بر مهارت و تجربه هنرمندان است . وجود اين اثرها اين ظن را قادر مي كند كه در زمان ساسانيان هم مليله وجود داشته و احتمالا صرفا يك زمان بيحركتي را طي كرده ميباشد و يا در مقطع يورش اعراب به ايران به عنوان غنيمت جنگي زمينه به كار گيري قرار گرفته ميباشد . پروفسور آرتور اپهام پوپ در كتاب شاهكارهاي هنر ايران ضمن اشاره به زرگري و نقره كاري در سالهاي پس از ظهور اسلام به اثراتي از مليله متعلق به قرن 12 ميلادي اشاره كرده ميباشد . حتمي به ذكر ميباشد تعداد و اثر ها باقي باقيمانده از آن مقطع زياد قليل است از آنجا كه شي ها مليله از طلا و جواهرات و نقره ساخته ميشوند و ميتوان آنها را ذوب كرده و مجددا مسئله استفاده قرار بخشيد ، به همين جهت هم آن شي ءها به مرور مدت از دربين رفته و هم اينكه نمونههاي متعددي از مليله كاري بازه قبلي باقي نمانده مي باشد . در دوران سلجوقي بيشتر سازندگان اثر ها نفيس فلزي هنرمندان خراساني مستقر در شرق و شمال شرقي كشورايران بودند كه عده اي از آنها به علت جنگهاي خونين و زد و خوردهاي محلي ، ترك وطن كرده در ساير شهرها از پاراگراف زنجان، بروجرد، همدان، تبريز و بويژه شهر موصل اقامت گزيدند . تاريخچه مليله كاري در ايران با اعتنا به آنچه كه اشاره شد احتمال ميرود هنرمندان خراساني هنر فلز كاري از گزاره مليله كاري را در سال پنجم ه . ق در زنجان اشاعه دادند . پس از سلجوقيان و روي فعاليت وارد شدن مغولها و پس از آن تيموريان، به برهان پيكار و ناآرامي در مرزوبوم ايران، اثر ها يه خرده از اين دورهها مشاهده مي گردد . تا زمان صفوي كه بازهم اين هنر رونق يافته و نمونه بارز اين هنر را در درب مكتب چهارباغ اصفهان به وسيله عبداللطيف تبريزي و به امر پاد شاه پاد شاه حسين ميتوان مشاهده كرد . به حيث ميرسد اين اولي باري مي باشد كه مليله در كاربردي به جز زيورآلات و با تراز بزرگ خيس به كار رفته و استادي را به نهايت خود رسانده مي باشد . همينطور فرمان روا عباس جمع متعددي از ارامنه جلفاي آذربايجان را به اصفهان آورده ، منطقه اي به اسم جلفا را بنا گذارده و به توليد مصنوعات فلزي و از پاراگراف كمربندهاي مليله و . . . پرداختند . ميتوان ذكر كرد دوره صفويه اولي باري است كه مليله در اصفهان مشاهده شده ميباشد . با حمله افغانها به كشورايران و روي عمل وارد شدن افشاريان و زنديان ، اين هنر زيبا و دقيق اصالت خود را حفظ كرده و به مرور بر ظرافت و زيبايي آن افزوده گرديده ميباشد و بستر واجب براي وجود اثر ها قشنگ را در بازه قاجار آماده كرده ميباشد . در زمان قاجار اثرها زيبايي از هنرمندان زنجاني چشم ميشود و اثر ها به جاي باقيمانده علاوه بر زيورآلات كاربردي ديگري نظير قلمدان، دوات دان، سيني ، سرقليان و . . . ميباشد . بعضي معتقدند كه از مقطع مبارزه جهاني دوم چند از هنرمندان زنجاني به اصفهان و تهران كوچ كرند و اين هنر را به ديگر نواحي ايران بردند (در تهران عمده به صورت جواهرات و در اصفهان عمده در توليد زيورآلات و ظروف نقره مي باشد . ) اما وجود درب مدرسه چهارباغ حضور مليله را در مدت صفوي در اصفهان نويد داده تا آنكه در مقطع پيكار جهاني دوم اين هنر به طور كامل در اصفهان زمينه استفاده قرار گرفته است . درباره تاريخچه مليله زنجان داده ها دقيقي در دست نمي باشد و آثار باقي باقي مانده مليله مضاعف ناچيز بوده و اكثرا متعلق به دو صده اخير مي باشد . در كتب تاريخي كه اشاراتي در رابطه زنجان داراهستند از دربين صنايع شهر زنجان بيش از هر چيز درمورد فلز كاري آن كلام گفته اند از آنجا كه مليله كاري نيز يك عدد از شاخههاي فلز كاري ميباشد ميتوان مسير جنبش آن را در بطن فلزكاري منطقه كاوش كرد . باتوجه به رونق شهر زنجان در دوره هخامنشيان ، اشكانيان و ساسانيان فلزكاري نيز كه از صنعت توسعه يافته هر يك از اين تمدنهاست ، در اين منطقه وجود داشته هست . سوابق مليله كاري در زنجان از قرن دهم هجري، به آن گاه شفاف و مشخص و معلوم مي باشد به طوريكه (فردريك ريچارد)، مستشرق اروپايي، درسفرنامه خويش مينويسد شهر زنجان كه شهر كوچكي است نقره، و مليله كاري اين شهر پر زرق و برق هست . همينطور ساموئل گرين ويل بنجامين كه در حدود سال (1883 م 1301 ه . ق) به كشور ايران مسافرت كرده ميباشد در زمينه صنعتگري در زنجان داده ها بيشتري ميدهد .